نويسنده: ابراهيم فتح اللهي




 

1. پيشينه بحث در علوم قرآن

1-1. دوره اول ( دوره پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و صحابه و تابعين)

علوم قرآن به معناي عام کلمه، از زمان نزول قرآن آغاز شده است. در ميان شخصيت هايي که علوم قرآن را در اين دوره نقل کرده و با نقل روايت، موجب انتقال اين علوم به دوره ي دوم ( دوره تدوين ) شده اند، مي توان از برخي صحابه نام برد که در رأس آنها حضرت علي (عليه السلام) بوده است. مطابق ديدگاه صبحي صالح، علوم قرآن در زمان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و خليفه اول و دوم از طريق مشافهه و سينه به سينه نقل مي شد و تهيه مصاحف رسمي در روزگار عثمان سنگ زيربناي علمي را نهاد که بعدها « علم رسم القرآن » ناميده شد. و نيز مشهور است که علي ابن ابيطالب (عليه السلام) ابوالاسود دئلي ( 29 ق ) را امر کرد که به منظور حفظ و پاسداري از زبان عربي قواعدي وضع کند، و بنابراين علي بن ابيطالب (عليه السلام) را مي توان بنيانگذار « علم اعراب القرآن » دانست.
پس از صحابه، عصر تابعين فرا مي رسد، در اين عصر نيز علوم قرآن به طور مشافهه و نقل انجام گرفته است. زرقاني معتقد است: پس از انقضاء عهد خلافت و در زمان بني اميه، همت مشاهير صحابه و تابعين، به صورت روايت و تلقين، نه به صورت کتابت و تدوين، متوجه نشر علوم قرآن شده است. همچنين بر اساس ديدگاه صبحي صالح در دوره ي صحابه و تابعين و اتباع تابعين علم تفسير، علم اسباب النزول، علم مکي و مدني، علم ناسخ و منسوخ، علم غريب القرآن شکل گرفته و در عصر تدوين علوم، تفسير بيش از ديگر علوم قرآن مورد توجه بوده است و علتش اين است که تفسير ما در علوم القرآن است.
بايد افزود: در اين دوره علوم قرآن بسياري از دانش هاي اسلامي از قبيل تاريخ، سيره، کلام، فقه و.. نخست در دامن علم حديث شکل گرفته است، بنابراين نخستين بستر انعکاس مباحث علوم قرآن را بايد در روايات جست. به عبارت ديگر مي توان گفت خاستگاه اوليه علوم قرآن، حديث مي باشد.

2-1. دوره دوم ( دوره تک نگاري ها در علوم قرآن )

در اين دوره، علوم قرآن پس از جدا شدن از حديث به صورت مستقل، جدا و بي ارتباط با يکديگر در قالب تک نگاري ها رخ نمود. به عبارت ديگر در اين دوره، علوم مختلف قرآن به صورتي جدا از هم و بدون اينکه در زير عنوان « علوم قرآن » قرار گرفته باشند تأليف شده اند. زيرا در آغاز هيچ کس با تدبير و طراحي پيشين مسائل و گزاره هاي گوناگون علوم قرآن را کنار يکديگر نگذاشته و به دنبال ارائه تصويري جامع يا نيمه جامع از آن بر نيامده است و تنها دغدغه هاي ذهني، نيازهاي روز آمد و پيش زمينه ها و توانمدندي هاي انديشه وران مسلمان، راه را براي تدوين اثري در يکي از زمينه هاي علوم قرآن فراهم مي ساخت. نگاهي به آثار گزارش شده و نيز بر جاي مانده از علوم قرآن در قرن هاي نخست اين مدعا را تأييد مي کند.
در قرن اول، يحيي بن يعمر ( م 89 ق ) کتاب القرائه، در قرن دوم حسن بن ابي حسن يسار بصري ( م 110 ق ) کتاب عدد آي القرآن؛ عبدالله بن عامر يحصبي ( م 118 ق ) کتاب اختلاف مصاحف الشام و الحجاز و العراق؛ ابان بن تغلب ( م 141 ق ) کتاب القرائات؛ مقاتل بن سليمان ( م 150 ق ) کتاب الآيات المتشابهات؛ حمزه بن حبيب ( م 151 ق ) کتاب القرائه؛ ابو عبيره معمّر بن مثّني کتاب مجاز القرآن و... را فراهم آوردند.
چنان که پيداست، در تنظيم تدوين اين آثار نگاه جمعي به مسائل علوم و قرآن و ارائه مباحث و گزاره هاي آن مد نظر نبوده است. براي مثال، از آنجا که مسئله اختلاف قرائات قرآن و دشواري ها و مشکلات بسياري براي مسلمانان ايجاد مي کرد، شماري از صاحب نظران کتابي در حل اين مشکل فراهم آوردند. يا از آنجا که بازار مباحث کلامي ميان اشاعره و معتزله پر رونق بود، برخي کتابي در بررسي آيات متشابه و در دفاع از مباني کلامي خود تدوين کردند.

3-1. دوره سوم ( دوره ي تدوين علوم قرآن )

تحرير در آمده است و آغاز آن از قرن سوم است. از نخستين کتابهايي که به اين عنوان نامي از آن به ميان آمده است، کتاب الرغيب نوشته
واقدي ( م 207 ق ) و کتاب الحاوي في علوم القرآن تأليف محمد بن خلف بن مرزبان ( م 309 ق ) است. در قرن ششم مي توان از کتاب فنون الافنان في عيون علوم القرآن ابن الجوزي ( م597 ق ) نام برد. در ادامه اين تلاش ها مي توان به کتاب البرهان في علوم القرآن اثر بدرالدين زرکشي ( م 794 ) از علماي قرن هشتم اشاره کرد. در حقيقت تدوين جامع انواع علوم قرآن، از قرن هشتم با تاليف کتاب البرهان في علوم القرآن اثر زرکشي آغاز مي شود. جامعيت کتاب وي در زمينه انواع علوم قرآن تا آن زمان بي سابقه بود، چنانکه سيوطي به رغم انتقاد از پيشينيان به جهت عدم تدوين کتابي جامع در زمينه انواع علوم قرآن، پس از مطالعه البرهان اظهار سرور و شادماني مي نمايد و آنرا مبناي کار خود قرار مي دهد. پس از آن کتاب الاتقان في علوم القرآن تأليف جلال الدين سيوطي ( م911 ق ) از جمله مهمترين منابع علوم قرآن است. پس از الاتقان رشد و بالندگي نگارش و تدوين علوم قرآن تا مدّت ها متوقف گرديد. بيشتر نگارشهاي علوم قرآن، تنها در زمينه هايي خاص صورت گرفته و از آهنگ نگارش هاي مربوط به علوم قرآن کاسته شد.

4-1. دوره ي معاصر

در دوره ي معاصر اهم کتابهايي که در زمينه علوم قرآن نوشته شده مناهل العرفان في علوم القرآن تأليف محمد عبد العظيم زرقاني، البيان في تفسير القرآن تأليف سيد ابوالقاسم خويي و التمهيد في علوم القرآن تأليف محمد هادي معرفت مي باشند.

2. اقسام منابع علوم قرآن

منابع و کتابهاي علوم قرآن را مي توان به چهار گروه عمده تقسيم کرد:
1-2. کتبي که به يک موضوع خاص از علوم قرآن مربوط مي شود ( مانند کتابهايي که درباره ي اعجاز قرآن، تحريف ناپذيري قرآن، تاريخ قرآن، کتابت قرآن، علم قرائت، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و.. نگاشته شده است ) به عنوان نمونه، در مورد اعجاز قرآن کتابهاي گوناگوني نوشته شده است که قديمي ترين آن اعجاز القرآن راوندي است و از جمله آثار جديد در اين زمينه کتاب المعجزه الخالده سيد هبه الدين شهرستاني را مي توان نام برد.
2-2. کتبي که به به صورت گزينشي به چند موضوع از علوم قرآن پرداخته اند. از جمله مي توان به التعهيد في علوم القرآن تأليف محمد هادي معرفت اشاره کرد.
3-2. کتبي که نويسندگان آنها سعي نموده اند همه مباحث مربوط به علوم قرآن را در يک مجموعه گردآوري نمايند نظير البرهان في علوم القرآن زرکشي، الاتقان في علوم القرآن سيوطي و مناهل العرفان في علوم القرآن زرقاني.
4-2. کتبي که علوم قرآن را در اثناي مباحث مربوط به اصول فقه يا حديث يا مقدمه تفاسير آورده اند. از جمله مي توان به موارد زير اشاره کرد:
- محمدبن يعقوب کليني در اصول کافي احاديث بسياري درباره ي قرآن و علوم مختلف آن ذکر کرده و فصل جداگانه اي به نام « کتاب فضل القرآن » اختصاص داده است.
- شيخ صدوق نيز در جزء دوم من لا يحضره الفقيه فصل جداگانه اي به نام « کتاب فضل القرآن » آورده است.
- شيخ حر عاملي در جزء چهارم وسائل الشيعه فصل مستقلّي را به نام « کتاب القرآن » اختصاص داده است.
- ميرزا حسين نوري نيز در جزء اول مستدرک الوسائل فصلي را تحت عنوان « کتاب القرآن » آورده است.
- ميرزاي قمي در مبحث « الکتاب » در قوانين الاصول مباحث مربوط به محکم و متشابه، حجيّت قرائات، تواتر قرائات، ادله عدم تحريف قرآن را با ذکر اقوال مختلف آورده است. همچنين در جلد دوم همان کتاب ناسخ و منسوخ را قرارداده است.
- شيخ مرتضي انصاري در کتاب فرائد الاصول ( رسائل ) از تواتر و عدم تواتر قرائات و حجيّت آنها بحث کرده است.
- ميرزا حسن آشتياني در کتاب بحرالفوائد في شرح الفرائد ( حاشيه بر رسائل ) اقوال اصوليين را درباره ي تواتر و عدم تواتر و حجيّت قرائات و امثال آن نقل کرده و به استدلال پرداخته است.
- محمد باقر مجلسي نيز بخش مفصلي را در بحارالانوار به بحث قرآن اختصاص داده است که در چاپهاي جديد مجلّد 92 و93 مخصوص قرآن و مباحث متعلق به علوم قرآن مي باشد.
- سيد نعمه الله جزايري در کتاب الانوار النعمانيه از قرائات قرآن و عدم تواتر قرائات به تفصيل بحث کرده است.
- فيض کاشاني در جلد پنجم وافي در باب « اختلاف القرائات » احاديث مربوط را با اظهار نظر نقل نموده است.
همچنين بسياري از مفسرين علاوه بر پرداختن به مباحث علوم قرآن در اثناي تفسير، مقدمه ي تفسير خود را نيز به علوم قرآن اختصاص داده اند از جمله: التبيان في تفسير القرآن تأليف شيخ طوسي، به نام دقيق و اصيل آن التبيان الجامع لعلوم القرآن است: مجمع البيان في تفسير القرآن تأليف امين الاسلام طبرسي، که نام دقيق و اصيل آن مجمع البيان لعلوم القرآن است: الصافي تفسير القرآن تأليف فيض کاشاني، که مقدمات دوازده گانه آن خود کتابي گرانسنگ در علوم قرآن است؛ آلاء الرحمن في تفسير القرآن تأليف محمد جواد بلاغي، که مقدمه آن شامل مهمترين مسائل و مباحث مربوط به علوم قرآن است؛ البيان في تفسير القرآن تأليف سيد ابوالقاسم خويي، که عملاً مقدمه اي جامع بر تفسير قرآن کريم و کتابي نسبتاً جامع در علوم قرآن است.
همچنين مي توان به مقدمه جامع التفاسير راغب اصفهاني، مقدمتان في علوم القرآن ( مقدمه کتاب المباني و مقدمه کتاب تفسير ابن عطيه )، مقدمه تفسير قرطبي، مقدمه تفسير ابن کثير و مقدمه تفسير طبري اشاره کرد.
منبع مقاله :
فتح الهي، ابراهيم؛ (1388)، متدولوژي علوم قرآني، تهران: دانشگاه امام صادق (عليه السلام)، چاپ اول